لطفا روی ایده خود بخوابید تا مشکلتان حل شود

اگر میخواهید ایده پردازی کنید و آدم خلاقی بشوین این مقاله را بخوانید.

سومین گام از فرآیند خلاقیت مرحله انتظار یا کمون است.

فعالیت های ذهن نا خود آگاه نقش اصلی را در دوره ی انتظار  یا خوابیدن روی مساله، بر عهده دارد.

 

اگر فرد پس از گذراندن مراحل قبل به نتیجه ای نرسد و نتواند ایده ای خلق کند، تامل می کند، مساله را رها کرده و دست از کار می کشد. این توقف در کار ممکن است ساعت ها، هفته ها، ماه ها و حتی سال ها طول بکشد. اما بر عکس آنچه که ظاهرا دیده می شود، در این دوران در واقع کار متوقف نمی شود بلکه موضوع به ضمیر نا خود آگاه سپرده شده و هر لحظه ممکن است راه حل مورد نظر ظهور کند. این دوران همانند زمانی است که جوجه درون تخم و زیر بال و پر مرغ مادر در حال رشد و پرورش است.همچنین شبیه به  تنیدن پیله توسط لارو حشرات.

لازم است پس از جمع آوری اطلاعات، مساله به عمد کنار گذاشته شده، ذهن آگاه را در آرامش قرار داده و به ذهن نا خود آگاه فرصت عمل بدهید. در این مرحله باید، در اصطلاح، بر روی موضوع بخوابید و سعی کنید آن را فراموش کنید. هنگامی که ذهن آگاه از موضوع دور شود احتمال خلق ایده های جدید بیشتر خواهد شد.

نماز ابن سینا و پیدا کردن راه حل

به زبان ساده در این مرحله می توانید به هر چیزی فکر کنید به جز مسئله و پیدا کردن راه حل آن!

حتی در شرح احوالات «ابن سینا» آمده است زمانی که از پیدا کردن راه حل مساله ای نا توان می شد به نماز می ایستاد. دو رکعت نماز خواندن برای او دو نتیجه ی مختلف را به همراه داشت. اول آن که از خداوند تعالی درخواست می کرد که در فهم بهتر موضوع و یافتن پاسخ آن او را یاری دهد و دوم آن که نماز برای کسی چون “ابن سینا” یعنی بریدن از اطراف و توجه صرف به سوی خدا. مثل فلشی که تنها در یک جهت و بدون لغزش و نوسان بایستد.

نماز “ابن سینا” را شاید بتوان از جهتی دوره ی کمون و خوابیدن روی مساله دانست. چیزی که ذهن آگاه را در گیر خود کرده و فقط ذهن نا خود آگاه را معطوف به مشکل نگه می دارد.

 روش ساده برای دوری ذهن از مسئله

برای دور کردن ذهن از موضوع، پیشنهاد می کنم سه کار زیر را انجام دهید .

در دوره ی کمون تا جایی که دوست دارید بخوابید (Bed)، بازی و ورزش کنید (Basketball) و حمام کنید (Bath) یادتان باشد یادتان باشد جرقه ی راه حل مساله ی تاج پادشاه در وان حمام به ذهن ارشمیدس خطور کرد، نه در آزمایشگاهش!

خیال پردازی کن

بخش مهمی از خلق ایده خیال بافی و رویا پردازی است. در دوره ی کمون ذهن کاملا از تعصبات و الگوهای تحمیل شده خالی است و بهترین فرصت برای این کار خواهد بود. خیال پردازی کردن در حکم روشن کردن ذهن نا خود آگاه و خاموش کردن ذهن آگاه است.

شاید براتون جالب باشه که یه مقاله ای می خوندم  که در آن نوشته بود :

نتایج مطالعه ای بر روی ۲۰۰ دانشمند نشان می دهد که به گفته ی ۸۰% آنان، حداقل یکبار برای آنان اتفاق افتاده است که زمانی که از مسئله بسیار دور بوده اند، یکباره راه حل آن به ذهنشان رسیده است.پس اگه دیدی خیلی داری رو یه مسئله فکر میکنی و به جواب نمیرسی بزار کنار برو پی کارت!

 

و حال که فرد روی موضوع خوابید و آن را رها کرد مرحله سوم آغاز می شود.

مرحله سوم :بصیرت | و هنگامی که جرقه روشن می شود…

تو این مرحله باید گوش به زنگ ضمیر ناخودآگاه باشید چرا که  به شکل ناگهانی متوجه پاسخ پرسش ها و چراهای خود می شوید.

(البته گاهی اوقات هم زنگ نمی زنه ها!)دقیقا همانند لحظه خوردن سیب به سر نیوتن و یا شناور شدن ارشمیدس در وان حمام.

یه جورایی  در این مرحله به یکباره شبیه لامپی که بالای سر یک دانشمند روشن می شود، همه چیز روشن شده و از میان خطوط و طرح های مبهمی که جلوی چشم است، شکل و نقش اصلی برجسته و کاملا واضح می گردد و این جاست که نامه تشکر آمیزی برای ضمیر ناخوداگاه خود ارسال می کنیم.

این لحظه رو بهش میگن” آها یافتم” یا اثر اورکا

مرحله آها یافتم   ممکن است ، از 3 دقیقه تا 3 سال طول بکشد!

 

چند لحظه آها یافتم

چرخ خیاطی چطور اختراع شد؟

در دهه ۱۸۴۰، الباس هو نخستین چرخ خیاطی را اختراع کرد، اما در این مسیر طراحی سوزن مناسب برای ماشین، برایش خیلی دشوار بود و به بن‌بست خورده بود تا اینکه شبی خواب دید که توسط آدمخوارها دزدیده شده و آنها مجبورش کرده‌اند یا سوزن مناسب را بسازد با کشته شود! در رؤیا او به نیزه آدمخوارها نگاه کرد و ناگهان شکل مناسب سوزن که سوراخی در میان خود داشت، به او الهام شد. از خواب برخاست و روی طراحی سوزن کار کرد و در سال ۱۸۴۵ ماشین خیاطی را ساخت.

ارشمیدس در حمام چه چیزی کشف کرد؟

در داستانها چنین آمده است که بیش از ۲۰۰۰ سال پیش در شهر سیراکوز پایتخت ایالت یونانی سیسیل آن زمان ارشمیدس – مشاور دربار پادشاه یمرون- یکی از معروف‌ترین کشف‌های خود را در خزینه حمام انجام داد.

پادشاه به او مأموریت داده بود راز کار جواهر ساز خیانتکار دربار او را کشف و او را رسوا کند. شاه هیرون بر کار جواهر ساز شک کرده بود و چنین می‌پنداشت که او بخشی از طلایی را که برای ساختن تاج شاهی به وی داده بود برای خود برداشته و باقی آن را با فلز نقره که بسیار ارزانتر بود مخلوط کرده و تاج را ساخته است. هرچند ارشمیدس می دانست که فلزات گوناگون وزن مخصوص متفاوت دارند ولی او تا آن لحظه این طور فکر می کرد که مجبور است تاج شاهی را ذوب کند، آن را به صورت شمش طلا قالب ریزی کند تا بتواند وزن آن را با شمش طلای نابی به همان اندازه مقایسه کند. اما در این روش تاج شاهی نیز از بین می رفت، پس او مجبور بود راه دیگری برای این کار بیابد.

 

روزی که او در حمامی عمومی به داخل خزینه حمام پا نهاد و در آن نشست و حین این کار بالا آمدن آب خزینه را مشاهده کرد ناگهان فکری به مغزش خطور کرد. او بلافاصله لنگی را به دور خود پیچید و با این شکل و شمایل به سمت خانه روان شد و مرتب فریاد می زد: یافتم، یافتم به زبان یونانی Heureca! Heureca

او چه چیزی یافته بود؟!

او با عجله و سراسیمه به خانه بازگشت و شروع به آزمایش عملی این یافته کرد.

او چنین اندیشید که اجسام هم اندازه، مقدار آب یکسانی را جابه جا می‌کنند.

اگر تاج پادشاه به تمامی از طلا ساخته شده بود، باید حجمی درست به اندازه طلای هم‌وزن خود می‌داشت، اما چون جواهرساز نابکار، طلا را با نقره که چگالی کمتری از طلا داشت، ترکیب کرده بود، تاج حاصله، حجم بیشتری پیدا کرده بود.

پوانکاره در اتوبوس چه کشفی انجام داد؟

پوانکاره می‌گوید: درست همان وقت که پیرامون مسئله‌ای فکر می‌کردم برای گردش و مطالعه زمین شناسی از شهر خارج شدم در موقع مسافرت مسأله ریاضی را فراموش نمودم. امّا پس از مدّتی وقتی داشتم سوار اتوبوس می‌شدم، بدون این که قبلاً راجع به مسأله فکر کرده باشم یا افکار دیگر مقدمات رسیدن به جواب مسأله را به ذهنم ایجاد کرده باشند، ناگهان به ایده تازه‌ای دست یافتم.

 

 

شما چه لحظه های آها یافتمی داشتید؟زیر همین پست برامون بنویسید.

پ.ن:این مقاله بخشی از کتاب قهرمان بزدل(آموزش خلاقیت به زبان ساده است ) که می توانید از اینجا با تخفیف ویژه تهیه کنید.

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما بخوانید

2 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • يک مثال ديگر هم کشف ساختار مولکول بنزن بوده که توسط شيميداني به نام فریدریش آوگوست ککوله انجام شده. مدتها نتونسته بودن ساختار مولکول رو به نحوي که رفتار مولکول رو نشون بده تصور کنند. تا اينکه اين شيميدان اين مدل رو تو خواب اونهم با خواب ديدم شش ميمون و شش موز کشف کرد.

پاسخی بگذارید