تکنیک خلاقیت،تکنیک ارتباط زورکی یا اجباری

تکنیک که میخوایم در این مقاله بگوییم تکنیک ارتباط زورکی یا اجباری هست.
جناب خان: یعنی ای تکنیک یه نفرو میگیری خفت میکنی میگی ایده زور بده؟
خرزو خان: ها دقیقا مثه شیر فرهاد که میگفت پول زور وده!
سعید: یه چیزی تو مایه های اینا که گفتید. اما در این تکنیک دو یا چند کلمه را پیدا می کنیم و سعی می کنیم بین آن ها ارتباط برقرار کنیم.
آقای خلاق: یعنی دو کلمه را انتخاب می کنیم و شباهت های بین آن ها را یادداشت می کنیم؟
سعید: بله اقای خلاق دقیقا،به طور مثال شما چند شباهت بین میز و الاغ را بگویید.
خانم خلاق: هر دو حمال هستند.
جناب خان: هر دو چهار پا دارند.
آقای خلاق: هر دو سخت جان هستند
خروز خان: میشه روی هر دو آن ها نشست.
سعید: تو یکی از کارگاه های آموزشی که در دانشگاه تهران برگزار کردم، این سوال رو پرسیدم و حدود 80 تا ایده و شباهت بین الاغ و میز ارائه شد.
جناب خان: آقا جسارت نباشه،ای تکنیک به جز ایکه مسخره بازی میخوای در بیارید و برای بازی و سرگرمی استفاده میشه چه کاربردهایی دیگه ای داره؟
آقای خلاق:جناب خان تو واقعا نمیدونی بازي کردن، خنديدن و شاد شدن،نیز از کاربردهاي مهم خلاقيت هست.پس دفعه بعدی اگه به قول خودت ای مسخره بازی ها رو دیدی به دید خلاقیتی بهش نگاه کن.
خرزو خان: بطورکلی می توان گفت فلسفه ایجاد این تکنیک مبتنی برتئوری ضبط اطلاعات زمینه ای درحافظه است. به این معنی که ساختارذهن طوری است که اطلاعات به همراه زمینه یا اطلاعات محیط اطرافش درحافظه وارد وضبط می گردد. در واقع این کار آمیگدال هست که بین دو لحظه ارتباط برقرار می کند.
به عنوان نمونه اگرشما اولین بار با فردی درحال شادی آشنا شده باشید، هر زمان به یاد او می افتید حالت شادی به شما دست خواهد داد. همچنین اگرقصد کنید لیست غذا را به خاطر بیاورید به همراه آن ممکن است چیزهایی مثل رستوران،آشپز،نوشابه،بشقاب یا اقلام شبیه آن را به خاطرآورید. اما هیچگاه تراکتور یا ماشین ریش تراش به یادتان نمی آید (مگرآنکه خاطره ای از لیست غذا و تراکتور یا ماشین ریش تراش داشته باشید) لذا این تکنیک کمک می کند تا اطلاعات از زمینه های آن جدا شده و با یکدیگر ارتباط جدیدی را برقرارسازند وچه بسا دراین رهگذر بتوان به ایده های تازه ای دست پیدا کرد.
آقای خلاق: پس با این وجود در تفکر سنتی ما چیزهایی را با هم در نظر میگرفتیم چون یک دلیل برای کنار قرار دادن آنها وجود داشت. ارتباط اجباری به ما این اجازه را میدهد تا از ارتباط چیزهایی که خود به خود وجود ندارند، موضوعی جدید را خلق کنیدم و از این ارتباط به دنبال یادگیری و ظهور پدیده جدید باشیم.
سعید: در این تکنیک به اتصال ذهنی دو موضوع یا دو ایده «ارتباط» گفته میشود. در حالت کلی دو نوع اتصال میتوان بین موضوعات برقرار کرد .
اتصالهای آزاد و اتصالهای معمولی؛ اما در این تکنیک بیشتر بر ارتباطهای آزاد تأکید میشود.
آقای خلاق: آقا سعید منظور از اتصال معمولی چیه؟
سعید: اتصال معمولی پیوندی است که موضوعات نزدیک به هم و مشابه را به هم وصل میکند؛ مانند اینکه گچ تخته سیاه را به مدرسه یا سوزن را به خیاطی ، وصل کنیم.
جناب خان: خوب آقا این اتصال آزاد یعنی چی؟چرا ایقدر سختش می کنید؟
اتصال آزاد: پیوندی است که موضوعات غیر مرتبط را به یکدیگر متصل میکند؛ مانند اینکه هواپیما را به درخت یا کتاب را به تلویزیون مرتبط سازیم. البته به این پیوندها، تداعیهای دور نیز گفته میشود.
خانم خلاق: من یکی از دوستانم در بانک کار میکرد و میگفت از همین ایده استفاده کردند. دوستم گفت بانک ما در بین مدیران خود تکنیک ارتباط آزاد را برای موضوع «سرعت» اجرا نمود و بعد از پیشنهادهای کلمات «روباه و هواپیمای جت» از طرف گروه پیشنهاد شد. به دنبال آن پست پیشتاز مطرح گردید و بلافاصله ذهن یکی از افراد متوجه بارکدهای نامه و دستگاههای مخصوص خواندن گردید.
با عنوان کردن آن، فرد دیگری استفاده از بارکد را برای متقاضیان مسکن مطرح نمود تا به وسیله آن متقاضیان بتوانند هر لحظه با وارد کردن بارکد مخصوص به رایانه از وضعیت خود در پروسه وام مطلع شوند.
آقای خلاق: فرض کنید شما مدیر یک کارخانه تولید سیگار هستید می خواهید بین سیگار و قورباغه ارتباط برقرار پیدا کنید. اگر کمی در خصوصیات قورباغه دقت کنید، اعمال، صفات، زندگی و … میتوان گفت قورباغه نشانه «جستن» است.
پس میتوانیم سیگاری داشته باشیم که بعد از مدت کوتاهی خاموش شود. این سیگار ممکن است از لحاظ پیشگیری از آتش سوزی مفید باشد. همچنین میتواند باعث شود که افراد سیگاری کمتر سیگار کشیده و دود کمتری ایجاد کنند و ضمناً میتوان آن را طوری ساخت که دوباره روشن شود.
سعید: یادتان باشد اوایل ممکن است ایده های احمقانه و مزخرف به ذهنتان بیاید و حتی انیشتین میگه برای ایده ای که در نگاه اول دیوانگی –احمقانه– به نظر نرسد، امیدی وجود ندارد!. پس اوایل این نوع ایده ها طبیعی است و کم کم به مرور زمان ایده ها پخته تر،منطقی تر و جذاب تر می شوند.
پاسخی بگذارید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.