سبد خرید 0

وبلاگ

آیا می توانید زندگی خود را هک کنید؟هک رشد زندگی

سکانس اول

یک پسر دایی دارم اسمش علیرضا هست،وزن حدودا ۹۵ و قد بلند،نه موهای جو گندمی دارد(مثه این رمان ها که همشون چنین شخصیتی دارند) نه هم ادا و اطوار،حدود یک سال ندیده بودمش و یه روزی توی عروسی دیدمش،چجور بهت بگم باورت بشه،تصور کن حسین رضا زاده شده بود بروسلی! یعنی به قدری لاغر و مردنی و نحیف شده بود که داشت از حال می رفت! رنگ و رو پریده بود و کلا خیلی یهویی تغییر کرده بود من بهش میگم سندروم لاغری یهویی

سکانس دوم

احتمالا جشنواره بلک فرایدی که در سر تا سر دنیا اتفاق می افتد را می شناسید و نمونه آن بامیلو اومد اونو ایرانیزه کرد و جشنواره جمعه سیاه را راه اندازی کرد اما یک سرچ هشتگی در تویئتر و سوشال مدیاها داشته باشید متوجه می شوید که چه هجمه عجیبی علیه آن ها راه افتاده است،آن هم بخاطر داون شدن وب سایت! آماده نبودن برای جشنواره یکی از دلایل این حس بد نسبت به برند بامیلو و حتی دیجی کالا بود. بخواهم مثال بزنم تصور کنید یک خیابانی ظرفیت ۸ ماشین در عرض دارد و آن وقت ۱۶ ماشین بخواهد رد شود چه اتفاقی می افتد؟ سرورهای این وب سایت ها تحمل این حجم مخاطب را نداشتند و از کار افتادند!

سکانس سوم

چند وقت پیش به یک تیم استارتاپی مشاوره می دادم و یک استراتژی را اجرا کرده بودند و مشتری هاشون چند برابر شده بود و حجم نارضایتی به شدت زیاد شده بود،بعد از بررسی  متوجه شدیم به ازای هر ۱۰۰ مشتری یک نفر پشتیبان دارند و عملا پاسخگوی کاربران نیستند،نه اینکه پاسخگو نباشند توان پاسخگویی ندارند و به اصطلاح از دستشان در رفته بود! البته با یک استراتژی ویژه توانستیم از این معضل جلوگیری کنیم. ناگفته نماند همین اتفاق هم برای دیجی کالا افتاده است،کاربران زیاد شده اند و حجم پاسخگویی و نارضایتی مشتریان با وجود حدود ۲ هزار کارمند دیجی کالا نیز ناممکن است.(کافی است سری به اینستاگرام دیجی کالا بزنید تا متوجه عمق فاجعه شوید)

در تمامی سکانس های بالای رشد به یکباره اتفاق افتاد و با این مقدمه می خواهیم وارد رشد بشویم.

اصولا دو نوع رشد داریم

۱- رشد ارگانیک: درست مثل تولد و رشد یک انسان، در ابتدا روند کند است و بعد شدت می‌گیرد.

۲- رشد مکانیکی:رشد حبابگونه است. در ابتدا رشد سریع است و بعد کند و سپس متوقف می‌شود.

در سکانس های بالا نیز دقیقا رشد مکانیکی اتفاق افتاد،پسر دایی که رشد سریع داشت و بعد مثل حباب ترکید،بامیلویی که فکر کرد می تواند کاربران زیادی را جذب کند و بالواقع نارضایتی بیشتری حاصل شد و استارتاپی که رشد حبابی داشت و بعد یهویی مثل بمب ترکید.

این جمله جذاب محمدرضا شعبانعلی را چندین بار بخوانید:

در فرهنگ های توسعه نیافته

انسانها به پیشرفت فکر میکنند

و در فرهنگ های توسعه یافته به رشد

پیشرفت، با سنجش موقعیت ما نسبت به دیگران تعریف می‌شود

و رشد، به سازنده بودن حضور ما در کنار دیگران

سلول سرطانی، سلولی است که

پیشرفت خود را در کنار دیگران ترجیح می‌دهد”

آیا باید بامبو باشیم؟

پروسه‌ی رشد درخت بامبو  جالب است.وقتی شما دانه‌ی درخت بامبو را در دل خاک حاصل خیز می‌کارید  و انتظار سبز شدن و قد کشیدن درخت سبز و زیبای بامبو را دارید اما اتفاقی که می‌افتد کمی غیرمنطقی است، درخت شما در هفته‌ی اول سبز نمی‌شود، در ماه اول هم خبری از جوانه زدن نیست، شاید کمی ناامید شوید اما در سال اول هم خبری از درخت بامبوی سبز نیست،  بسیاری از افراد ممکن است در ماه‌های اول یا حتی در سال اول از سبز شدن درخت بامبو ناامید شوند و  دست از مراقبت از دانه‌ی خود بکشند

اما افرادی که این کار را تا سال پنجم ادامه می‌دهند، بعد از پنج سال شاهد یک معجزه هستند

 بعد از پنج سال شما یک جوانه‌ی درخت بامبو خواهید داشت شما باید دل‌خوش کنید به یک جوانه که آن را بعد از پنج سال به دست آورده‌اید، پنج سال زحمت،پنج سال مراقب از بذر درخت بامبو، پنج سال آبیاری و مراقبت از خاک ، چه چیزی نصیبتان شده است؟ یک جوانه !

شاید ناامیدکننده باشد و به نظرتان تلاش‌هایتان بربادرفته است اما ناگهان معجزه‌ای رخ می‌دهد

جوانه‌های کوچک درخت بامبو  در مدت ۶ ماه به‌اندازه ۳۰ متر رشد می‌کنند ، ۳۰ متر ارتفاع!

کم‌کم امیدتان بیشتر می‌شود،لبخند رضایت روی لب‌هایتان می‌آید که چقدر خوب شد که در این پنج سال ادامه دادم و مراقبت از بذرم را رها نکردم.

درخت شما به‌اندازه یک ساختمان ۱۰ طبقه ارتقا دارد

ممکن است دیگران فکر کنند شما در طول فقط ۶ ماه به این موفقیت عظیم رسیده‌اید،اما خودتان می‌دانید که شما در طول پنج سال و شش ماه به این موفقیت رسیده‌اید.

خوب آقای بهزادی  یعنی میگی ما بامبو باشیم ؟ ابتدا این مطلب را بخوانید.

این قسمت رو از دوست خوبم حسین شیر محمدی شنیدم و اقتباسی از صحبت های ایشان است.

ما دو تا اصطلاح داریم بنام روی کار(top line) و زیر کار(buttom line) مثلا در ساختمان روی بنا اون چیزی هست که می بینیم و ملموس است مانند نمای بیرونی و زیر بنا هم آن چیزی است که ما نمی بینیم مانند پی و شالوده. و اگر زیر بنایی نباشد رو بنا نیست و برعکس در واقع ما اگر خانه ای بدون دکوراسیون داشته باشیم این خانه روح ندارد و فقط جسم دارد.

📷

در کسب و کار  هم معمولا دو+یک  حالت زیر اتفاق می افتد:

 یک.شما گاهی اوقات روی buttom line کار می کنید و دیگران Top line زیادی از شما نمی بینند.

مثلا شما  ۱۰ها ساعت مطالعه می کنی و best seller آمازون رو میخونی و داری روی یک پروژه کار میکنی و اصطلاحا داری چراغ خاموش حرکت می کنی. مشابه این کار را محمدرضا شعبانعلی عزیز انجام داد و کلا در یک تصمیمی بسیار خوب از شبکه های اجتماعی خارج شد و  داره روی باتوم لاین خودش یعنی متمم و دیگر پروژه ها کار میکنه. هر چند محمدرضا به همه اثبات شده است و خیلی اهل شو آف نیست!

دو. گاهی اوقات هم  Top line شما بولد هست اما دیگران خبر ندارند در buttom line شما چه اتفاقی افتاده است و شالوده فلزی بنا کردید!

مثلا  وقتی یک دکتر را می بینیم  ما فقط ماشین bmv X3 و صفرهای حساب بانکی اون رو می بینیم و چرتکه می اندازیم که روزی چقدر در می آورد.  اما حداقل ۷ سال زحمت کشیدن ،شب بیداری ها،بی خوابی کشیدن ها،درس خوندن ها و… را نمی بینیم.

حالت دو+یک: طرف فقط تاپ لاین دارد و هیچ باتوم لاینی ندارد که من به این ها میگم شوآف کن ها! سر جمع دو تا کتاب نخوانده است،و از اصحاب دارن هاردی و برایان تریسی هست و فقط صحبت های آن ها را  عینا بلغور می کند.نمونه آن ها زیاد است که نام خودشان را پدر علم… گذاشته اند! و پدر و مادر هر چی پدر رو در آورند! ومرتب در تبلیغات خودشان ماشین های مدل بالا را به رخ بقیه می کشند. این ها طبل های تو خالی هستند.

اما چند تا توصیه که میتونه در این مسیر راه گشا باشد!

یک مرثیه ای هست که متاسفانه همه ما آدم ها  هر روز صبح قبل از خواب می خوانیم. داستان از این قراره که من یادم هست وقتی دوم راهنمایی بودم  دوستانی که کنکور داده بودند بهم میگفتن سعید از همین الان شروع کن به خوندن که وقت کم میاری تا اینکه گذشت وشب کنکور فهمیدم چقدر حرفش را باید گوش می دادم و حالا من همین داستان را به دوستانی که دوم راهنمایی بودند میگفتند و باز هم آن ها گوش نمی دادند و در این چرخه گوش حرف نکنی افتادند.

ما آدم ها  دچار سندروم آفتابه سخت شده ایم،باید جای سخت آفتابه دست بگیریم!

تا خودمون یه چیزی رو تجربه نکنیم حرف کسی رو گوش نمیدیم اما این واقعا یک باگ بزرگ هست و باید اون رو دیباگ کنیم، شاعر میگه تجربه را تجربه کردن خطاست!

پس توصیه شماره یک: یک سری source ها هستند که اجازه بدید بهش یگم سرچشمه! ما باید در هر کاری دنبال منابع سرچشمه ای باشیم. این سرچشمه میتونه یک کتاب خوب باشه،یک دوره عالی یا هم یک فرد قدرتمند! پس در اینجا باید دنبال منبع قدرتمند باشیم.منبع میتواند هر چیزی باشد!

مثلا من یادم هست حدود ۵ سال در کار تدوین و ساخت کلیپ بودم،حتی یکی از کلیپ ها من از بس سر و صدا کرد و تاثیر گذار بود کار به مجلس بهارستان کشیده شد. اما مشکلی که داشتم در بحث تدوین و کم کردن حجم خروجی فایل بود که از کیفیت آن کلیپ کم می کرد تا بالاخره بعد از پنج سال با یک نرم افزار آشنا شدم که حجم خروجی بسیار مناسب و بدون افت کیفیت تحویل من داد و بعد از این کلیپ های من به شدت حرفه ای تر شد. حالا فرض کنید با این نرم افزاز آشنا نشده بودم چه اتفاقی می افتاد؟ با همان فرمان قبلی می رفتم به…پس در مسیری که هستی قرار نیست همه چیز را خودت تجربه کنی از بزرگان اون حوزه و کسایی که دو تا پیراهن بیشتر پاره کردند آمار مسیری رو که داری میری بگیر. در اینجا مبحثی شکل می گیرد تحت عنوان هک رشد(growth hacking ) که شرکت های بزرگ دنیا از آن استفاده می کنند و یک جورایی در کسب و کارشان میانبر می زنند و از این هک رشد در زندگی نیز می شود استفاده کرد که به زودی مقالات و دوره تخصصی آن رو نمایی می شود.(vip 5 star growth life hacking)

پس توصیه شماره دو: بیزینیس شما هیچوقت بزرگ تر از خود شما نخواهد بود(حسین شیر محمدی) خیلی این جمله رو دوست دارم و واقعا هم همین است،باورهات،افکارت،رفتارت،گفتارت نشون میده بیزینست کجاست! تو اگه سقف ذهنی  ماهی ۸۰۰ تومان حقوق کارمندیت هست توی باتلاق حقوق سرماه موندی و پیشرفت نمی کنی و فقط داری درجا میزنی!

شنیدید میگن مادر ببین دختر و ببر؟ من میگم لایف استایل و باورهای یک فرد رو ببین و مقیاس بیزینسش را حدس بزن!

در مسیری که  طی می کنی نقطه هایی که به شکست هات افتخار کردی اونا برگ برنده تو هستند!

شاید شعاری بشه ولی من به این جمله اعتقاد دارم و شما هم احتمالا با من موافقی” یا به اندازه آرزوهایت تلاش کن یا به اندازه تلاشت آرزو کن” تو مسیر زندگی و کسب و کارت هر چقدر زحمت بکشی همون مقدار برداشت می کنی نه کم تر نه بیش تر و  چیزی به عنوان شانس اصلا نداریم!

اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما بخوانید

10 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • سلام
    مطلب خیلی پرنکته و ارزنده ای بود.
    برای کسب و کار کلی به من امید و راهکار داد.
    یه سوال اگر از کلمات انگلیسی برای بار اول استفاده بشه بهتر نیست؟
    تکرار کلمات انگلیسی در متن فارسی یه خورده تمرکز را کم می کنه، در ضمن به نظر میاد به خاطر انرژی بالاتون، که این خیلی خوبه ،یه خورده سرعت نوشتن تون بالاست .باید چند بار متن رو خوند تا مفهوم های مختلف جا بیفته.
    در کل از اینکه تجربه های ارزشمندتون رو خالصانه با ما به اشتراک گذاشتین خیلی خیلی ممنونم.

    • خانم سیه بازی عزیز سلام.
      ممنونم از حسن توجه شما و خوشحالم که مطلب مورد توجه شما قرار گرفته است.
      در رابطه با کلمات انگلیسی خودتون بهتر میدونید که بعضی کلمات واقعا نمیشه معادل فارسی براشون گذاشت و اینکه خود کلمه بار معنایی داره. ولی باز هم سعی میکنم در مقالات بعدی کمتر استفاده کنم.
      در مورد نکته دوم آره حق با شماست کمی پرانرژی هستم و خیلی سریع می نویسم اما چندین بار متن رو میخونم و چکش کاری میکنم تا مفهوم رو برسونم.
      و نکته آخر اینکه من چه در کتاب های که نوشتم و چه در مقالات سعی می کنم جا برای تفکر کاربر هم بذارم. فقط یک سری مطالب نگم.یه جاهایی به عمد یه چیزایی میگم که مخاطب بیشتر با خودش فکر کنه تا مطلب هضم بشه.
      باز هم ممنون از فیدبک های خوبی که دادید. بیشتر کامنت بزارید منو دلگرم کنید

      • بازم سلام اقای بهزادی عزیز
        توضیحات خوبی دادین یقینا همین جوریه که شما گفتین ولی من فقط در مورد این پست نظرمو گفتم و منظورم از اینکه گفتم با سرعت نوشتین بی دقتی یا سرعت توی خود نوشتن نیست،
        منظورم اینه که نکته ها جدید هستن و با سبک جدیدی هم بیان شدن و یه مقدار به توضیح بیشتر احتیاج دارن.این جوری انگار سرعت ورود مفاهیم جدید به مغز خواننده کاهش پیدا می کنه.

        و لطفا شما سطح درک افرادی مبتدی مثل منم تو این زمینه در نظر بگیرید.

        منتظر پست های بعدی شما هستم

      • سلام خانم سیه بازی.ممنون از فیدبک دقیقی که دادید.چشم از این به بعد سعی میکنم مثال های بیشتر و روان تری بزنم تا سرعت ورود مفاهیم به مغز بیشتر بشود.
        باز هم متشکرم

  • سلام
    مقاله ی واقعا کاربردی و مفیدی بود و از معدود متن هایی هست که آدم از خوندنش خسته نمیشه چون حرف تازه داره.
    به خصوص تفاوت ظریف بین پیشرفت و رشد خیلی برام جالب بود تا به حال بهش دقت نکرده بودم.

  • سلام سعید عزیزم
    احسنت به شما با این مقاله ارزشمند.
    لذت بردم از خواندنش‌.یکبار دقیق و کلمه به کلمه خوندم و دفعه دوم مطالب را اسکن کردم با دقت ۸۰ درصد.
    خیلی خوب بود.
    مثال های زیبایی که زدی بحث باتم لاین و تاپ لاین را خیلی خوب جا انداختی.
    لایف استایل و باورهاشو ببین مقیاس بیزنس اش را حدس بزن عالی بود.
    کاش این جمله را بولد و حتی عکس نوشته کنی.
    از اون جملات قصاریه که قابلیت داره صدها هزار بار شیر بشه با نام بیل گیتس و پروفسور سمیعی!!!!

    • سلام حسین جان. وقتی کامنت میذاری چقدر انرژی میگیرم که یه تحلیل گر و متخصص تولید محتوا داره این مقاله رو با دقت میخونه. مرسی که هستی. اون جمله هم بولدتر کردم،البته تراوشات اصلی از ذهن خودت بود. بازم مرسی مستر استاد

پاسخی بگذارید

keyboard_arrow_up